روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت
جمعه 27 مرداد 1396
13:07
[ ]
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت...
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: ” می آید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست...
[ بازدید : 161 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
ادامه مطلب